{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
فاکتورهای پاسخ د
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۳ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۰
۰
[SharifThesis]
[... عمومی ...]
Response Factors
معنی فاکتورهای پاسخ دهی, معنی فاکتورهای پاسخ دهی, معنی tاlتmciاd /اso bid, معنی اصطلاح فاکتورهای پاسخ دهی, معادل فاکتورهای پاسخ دهی, فاکتورهای پاسخ دهی چی میشه؟, فاکتورهای پاسخ دهی یعنی چی؟, فاکتورهای پاسخ دهی synonym, فاکتورهای پاسخ دهی definition,
معنی saloonkeeper
,
معنی liquefaction; ميعانى شدن
,
معنی شکاف، چاک، ترک، درز، شکافدار کردن
,
ترجمه شکاف، چاک، ترک، درز، شکافدار کردن
به انگلیسی,
معنی صاف کردن، کوشش زیاد کردن ضرب عضو یا استخوان، اسیب، رگه، صفت موروثی، خصوصیت , کش دادن، زیاد کشیدن، پیچ دادن، کج کردن، پالودن کشش، زور، فشار، کوشش، درد سخت، تقلا، در رفتگی یا , نژادی، نژاد، اصل، زودبکار بردن، زور زدن، سفتکشیدن
,
ترجمه صاف کردن، کوشش زیاد کردن ضرب عضو یا استخوان، اسیب، رگه، صفت موروثی، خصوصیت , کش دادن، زیاد کشیدن، پیچ دادن، کج کردن، پالودن کشش، زور، فشار، کوشش، درد سخت، تقلا، در رفتگی یا , نژادی، نژاد، اصل، زودبکار بردن، زور زدن، سفتکشیدن
به انگلیسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی